آوازه اساطیر ایران زمین، سرزمین های فراوانی را فتح کرده است؛ از شرق دور تا غرب، از سرزمین های شمالی تا جزیره ها، دریاها و اقیانوس های عمیق ….
ایران و ایرانی، از اساطیرش الگو میگیرد، رسم جوانمردی را ، بزرگی را ؛ دلاوری و شجاعت را …
اساطیر ایران زمین، باید ریشه در دل و جان ایران و ایرانی بدواند …
همچون رستم ، همچون رزم رستم و اسفندیار …
بماند در این میان برای بعد، نقش پدر زبان پارسی ….
رستم و اسفندیار:
بازخواني داستان رستم و اسفنديار در زمان معاصر براي من، خود برآمده از چند ضرورت بود.
ضرورت مبتني بر نگاهي امروزي، تفسيري. يا اصطلاحأ هرمونتيكي به اين داستان كهن بود. نگاهي متكي بر دريافتي متفاوت از نشانههاي موجود در متن كه از منظر نگارنده تحليل و باز آفريني شد.
نشانههايي كه از رويينهتني اسفنديار و آسيب پذيرياش نه بستن چشم در هنگام غسل رويينه تني، بلكه منظور از نابينايي، آسيب پذيري چشمان اسفنديار از جهل و قايل نشدن حق براي ديگري به عنوان عاملي دروني و خود مركز بين شروع ميشود، چشم اسفنديار از آنجايي آسيب ديد كه خود نميخواست ببيند، زيرا همه چيز را از جايگاه كسب قدرت و حفظ و ادارهي قدرت كه ايجاب ميكرد ميديد از ديگران نيز مصرانه ميخواست از همان منظري كه او ميبيند، – حق مطلق – ببينند.
چشمهايي كه علاقه مندند از منظر و جايگاه ديگران جهان را ببينند يا همان بخش را ببينند كه مصلحت ايجاب ميكند. او از رستم ميخواهد همين گونه ببيند و رستم زير بار اين منظرگاه و اين ديدن نميرود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.